محیا جانمحیا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره
دوقلوهامهنیا ومهستا دوقلوهامهنیا ومهستا ، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

برای نازنین دُخترانم

1/ اسفند / 90

بله افتادیم تو آخرین ماه سال..همیشه حال و هوای این ماه رو دوست دارم... بخصوص اینکه بعد از طلوع افتاب میزنیم بیرون و دیگه تاریکی کله صبح تموم شده.. صبح که خواب بودی و دم در تحویلت دادم.. بعدش رفتم درمانگاه تا مامان درسا و دکترشون روی دندونم نظر بدن. گفتن خوبه و من الکی حساسم.. بعد مامان پرنیا میگفت دخترت چقدر خانمه اما عجله داشتم و دقیق نپرسیدم چرا..همینجا ازش میخوام توضیح بیشتری بده.. روز خوبی داشته باشین.. تو مهد هم جدیدا دوست داری هرروز یه بادکنک بکنی..نمیدونم چقدر طول میکشه تا صدای خ سیفی در بیاد..البته بقول مامان صدفی همش مال تولد بچه های خودمونه و تازه بادش خوابیده و دیگه ازبس آفتاب بهشون خورده نازک شدن بعدش ت...
2 اسفند 1390

30/ بهمن/90

صبحت بخیر.. دیگه چیزی تا عید نمونده و ما هم جز کارهای اداره، کار تو خونه نداریم و آماده عیدیم.. دیشب حدودهای صبح بود که خواب دیدی و جیغ کشان افتادی رو سرم و گفتی مانی شبکه نی نی بزن..آخه بچه جان 5 صبح کی حال تلویزیون داره.. صبح هم اصلا همراهی نکردی و همش نق دی و بد خواب بودی..حق داری بمیرم برات که مجبورم کله صبح بخاطر لباس پوشوندن بیدارت کنم..عزیزمی ...  تا اومدم دم مهد دنبالت بهم گفتی مانی درسا خرگوش شده ...من متوجه حرفت نشدم و خاله مهدیه ترجمه کردش... ظاهرا درسا موهاشو خرگوشی بسته بوده.. داشتم به مامان بردیا میگفتم که 3 و رب شده؟ من کارت نزدم و کمی بعد که داشتم شما رو رو صندلیت میبستم گفتی مانی برو کارت بزن دیده ( دی...
1 اسفند 1390